Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا وسیما تحقیقات جدید در روانپزشکی بیولوژیکی نشان می دهد کمبود سروتونین به طور مستقیم با بروز افسردگی در افراد مختلف مرتبط است.  

سروتونین یک انتقال‌دهنده عصبی(نوروترانسمیتر) است و همچنین به عنوان هورمون در بدن عمل می‌کند که به آن اصطلاحا هورمون شادی نیز می‌گویند. سروتونین، در طیفی از فرایندهای روانشناختی و عملکرد سلول‌های مغزی نقش دارد بنابراین در بسیاری از در نتیجه بر برخی عملکردها و سیستم‌های بدن تأثیر می‌گذارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


محققان از دهه ۱۹۶۰ فرض می کردند که افسردگی شدید ناشی از اختلال در سیستم انتقال دهنده عصبی سروتونین است. با این حال، شواهد مبتنی بر این فرضیه هر چند فراوان، اما غیر مستقیم بودند. اخیرا یک تحلیل جامع از مطالعات موجود به این نتیجه رسید که شواهد قوی برای حمایت از “فرضیه سروتونین” وجود ندارد. در پی آن، برخی در این زمینه خواستار بررسی مجدد این فرضیه شدند.

یک مطالعه جدید می گوید شواهد مستقیمی از اختلال ترشح سروتونین در مغز افراد مبتلا به افسردگی را ارائه خواهد داد. افسردگی یکی از شایع ترین بیماری های روانی و علل ناتوانی در سراسر جهان است. علیرغم فقدان شواهد مستقیم برای اختلال در سیگنال دهی سروتونین در مغزهای افسرده، داروهایی که برای درمان افسردگی استفاده می شوند، به طور عمده سیستم سیگنال دهی سروتونین را هدف قرار می دهند تا سروتونین خارج سلولی که به عنوان هیدروکسی تریپتامین (5-HT) شناخته می شود را افزایش دهند.

تنها حدود نیمی از بیماران به داروهای ضد افسردگی پاسخ می دهند و کمتر از 30 درصد بهبودی کامل را تجربه می کنند. درک بهتر پویایی 5-HT در افسردگی می تواند به هدایت درمان های موثرتر نیز کمک کند. دکتر جان کریستال،سردبیر دانشکده روانپزشکی بیولوژیکی گفت:تفکر ما در مورد نقش سروتونین در افسردگی در دهه گذشته به طور قابل توجهی تکامل یافته است.

زمانی بود که ما فکر می‌کردیم همه علت افسردگی می تواند مربوط به تغییرات سروتونین باشند.هنگامی که این فرضیه ساده دیگر قابل پشتیبانی نبود، برخی تمایل داشتند هر گونه نقش سروتونین در افسردگی را رد کنند.

مطالعه حاضر پشتیبانی مهم جدیدی را برای کاوش بیشتر در مورد نقش سروتونین در افسردگی فراهم می کند.این مسئله در این زمان خیلی مهم است ؛ زیرا داروهایی که گیرنده های سروتونین را هدف قرار می دهند مانند روانگردان ها، به عنوان درمان های جدید بالقوه برای اختلالات خلقی در حال بررسی هستند.

این مطالعه که توسط Invicro که یک سازمان تحقیقاتی تصویربرداری جهانی است،با همکاری محققان امپریال کالج لندن،کینگز کالج لندن، دانشگاه کپنهاگ و دانشگاه آکسفورد انجام شد،از یک تکنیک تصویربرداری جدید برای بررسی مستقیم میزان سروتونین که در پاسخ به یک چالش دارویی از سلول های عصبی آزاد می شود، استفاده کرد. در آزمایش قبلی،این محققان با استفاده از برش نگاری گسیل پوزیترون (PET) با پرتو لیگاند [11C]Cimbi-36 برای تشخیص ترشح سروتونین تحقیقاتشان را پیش بردند.در مطالعه حاضر،محققان از این روش برای مقایسه ترشح سروتونین در 17 بیمار مبتلا به افسردگی و 20 فرد سالم استفاده کردند.

دکتر دیوید اریتزو نویسنده ارشد این مقاله،گفت:این مطالعه از روش جدید و مستقیم‌تری برای اندازه‌گیری سروتونین در مغز انسان زنده استفاده کرد و نتایج حاکی از کاهش عملکرد سروتونین (آزادسازی) در افسردگی است. این روش تصویربرداری،در ترکیب با روش‌های مشابه برای سایر سیستم‌های مغزی،این پتانسیل را دارد که به ما درک بهتری از پاسخ‌های درمانی متفاوت که افراد مبتلا به افسردگی به داروهای ضد افسردگی نشان داده اند،ارائه کند.

شرکت‌کنندگان مبتلا به افسردگی و افراد سالم تحت اسکن PET با [11C]Cimbi-36 برای اندازه‌گیری میزان در دسترس بودن گیرنده 5-HT2A در پیشانی،قرار گرفتند.این دو گروه در ابتدا تفاوت خاصی نداشتند.سپس هر دو گروه دوز د-آمفتامین که یک داروی محرک است که برای افزایش غلظت 5-HT در خارج از نورون ها،جایی که با گیرنده های 5-HT2A تعامل می کند و اتصال [11C]Cimbi-36 را کاهش می دهد را دریافت کردند. در دومین جلسه اسکن سه ساعت پس از تجویز دارو، شرکت‌کنندگان سالم به طور قابل توجهی در دسترس بودن گیرنده 5-HT2A را کاهش دادند که نشان‌دهنده افزایش سطح سروتونین است.شرکت کنندگان مبتلا به افسردگی، با این حال، کاهش قابل توجهی در پتانسیل اتصال نشان ندادند، که نشان می دهد ظرفیت آزادسازی سروتونین در نواحی کلیدی مغز آنها کاهش یافته است.

این مطالعه هیچ ارتباطی بین شدت افسردگی و میزان کمبود ظرفیت ترشح سروتونین پیدا نکرد.شایان ذکر است که همه بیماران از داروهای ضدافسردگی عاری بودند و ۱۱ نفر از ۱۷ نفر هرگز داروی ضد افسردگی دریافت نکرده بودند،که این موضوع نشان می‌دهد که ظرفیت ترشح سروتونین پایین یکی از ویژگی‌های افسردگی است تا نتیجه‌ای برای درمان افسردگی.

این تحقیق اولین ارزیابی مستقیم سطح سروتونین در مغز افراد مبتلا به افسردگی است که گام بزرگی رو به جلو در کنار گذاشتن گمانه زنی هایی است که دخالت انتقال عصبی سروتونرژیک در آسیب شناسی افسردگی را زیر سوال می برد.افسردگی یک اختلال چند وجهی است که ممکن است دلایل متعددی داشته باشد و انواع گونه های آن ممکن است چندین سیستم انتقال دهنده عصبی را درگیر کنند. بعید است که اختلال عملکرد سروتونرژیک بتواند تمام ویژگی های بالینی این اختلال را توضیح دهد.با این وجود،این مطالعه نشان می دهد که کمبود سروتونرژیک در افراد افسرده عاری از دارو وجود دارد.

یوگنی رابینر نویسنده ارشد این مقاله، گفت: بیش از ۲۰ سال طول کشیده است تا روشی را توسعه دهیم که امکان اندازه گیری ترشح سروتونین در مغز انسان زنده را فراهم می کند.من بسیار خوشحالم که موفق شدیم این روش را توسعه دهیم و از آن برای روشن کردن این جنبه مهم پاتوفیزیولوژی افسردگی استفاده کنیم. امیدوارم که ما بتوانیم در آینده از این تکنیک برای کشف علائم مختلف افسردگی و همچنین کمبودهای سروتونرژیک موجود در سایر شرایط مانند بیماری پارکینسون استفاده کنیم.

منبع : عصر ایران

منبع: خبرگزاری صدا و سیما

کلیدواژه: مبتلا به افسردگی سروتونین در مغز ترشح سروتونین نشان می دهد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۴۱۵۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا تمدن‌ها با گذشت زمان شکننده‌تر می‌شوند؟ (+عکس)

ظهور و سقوط قدرت‌های بزرگ یکی از کلیشه‌های تاریخ است و این فرضیه که تمدن‌ها، دولت‌ها یا جوامع رشد کرده و سپس افول می‌کنند ایده رایجی است. اما آیا چنین چیزی واقعا حقیقت دارد؟

به گزارش زومیت، گروهی از پژوهشگران از زمینه‌های علمی مختلف بزرگ‌ترین مطالعه تا به امروز را انجام دادند تا دریابند آیا پیری جامعه را می‌توان در سوابق تاریخی مشاهده کرد یا خیر. نتایج آن‌ها که در مجله‌ی PNAS منتشر شده است، نشان می‌دهد دولت‌ها پیر می‌شوند و احتمال انحطاط آن‌ها با گذشت زمان به‌تدریج بیشتر می‌شود.

فناپذیری دولت‌ها

تعریف تمدن یا جامعه دشوار است و مورد اول معمولا بار معنایی ناخوشایندی همراه خود دارد. پژوهشگران درعوض تجزیه‌و‌تحلیل خود را به دولت‌های پیشامدرن محدود کردند: تشکیلات متمرکزی که قوانینی را بر قلمرو و جمعیت خاصی اعمال می‌کنند (مثل دولت-ملت‌های ایالات متحده و چین امروزی). آن‌ها رویکردی آماری را در دو مجموعه داده پیاده کردند و مجموعه داده‌های انحطاط دولت‌ها را که شامل ۳۲۴ دولت در طول ۳۰۰۰ سال بود (از سال ۲۰۰۰ قبل از میلاد تا سال ۱۸۰۰ پس از میلاد) ایجاد کردند. داده‌ها از پایگاه‌های داده متعددی جمع‌آوری شد.

با گذشت زمان، آسیب‌پذیری‌ها موجب کاهش تاب‌آوری جوامع پیشامدرن می‌شد.

پژوهشگران در مطالعه خود تکنیکی به نام «آنالیز بقا» را به‌کار بردند و طول عمر دولت‌ها را تجزیه‌و‌تحلیل کردند. اگر اثر پیری وجود نداشته باشد، می‌توان توزیع مستقل از سنی را انتظار داشت که در آن احتمال به پایان رسیدن عمر یک دولت در سال اول و در سال صدم یکسان است.

مطالعه‌ای قبلی روی ۴۲ امپراطوری نیز دقیقا همین موضوع را نشان داده بود. اگرچه در مجموعه داده بزرگ‌تر مطالعه جدید، پژوهشگران الگوی متفاوتی را شاهد بودند.

در هر دو پایگاه داده، خطر به پایان رسیدن دولت‌ها در طول دو قرن اول افزایش می‌یافت و پس از آن در سطح بالایی ثابت می‌ماند. یافته‌ها منعکس‌کننده تجزیه‌وتحلیل اخیر دیگری از بیش از ۱۶۸ رویداد بحران تاریخی است. میانگین مدت زمان بقای سیاست‌ها در پایگاه داده بحران آن‌ها تقریبا ۲۰۱ سال بود.

احتمال فروپاشی جوامع با گذشت زمان بیشتر می‌شود

حتی وقتی سلسله‌ها از تجزیه‌وتحلیل کنار گذاشته شد، روند پیری مشاهده می‌شد. سلسله‌ها برپایه روابط خونی ساخته می‌شوند، معمولا عمر کوتاهی دارند و اغلب به دلیل اختلاف بر سر جانشینی یا سقوط تبار خانوادگی از بین می‌روند.

یافته‌های جدید با مطالعات پیشین درمورد کند شدن بحرانی پشتیبانی می‌شود. قبل از اینکه سیستم پیچیده‌ای دستخوش تغییری در مقیاس بزرگ در ساختار شود، اغلب با سرعت کمتری می‌تواند از بحران‌ها بهبود پیدا کند.

اکنون شواهدی از چنین کندشدن بحرانی‌ای برای دو گروه تاریخی مختلف داریم: اولین کشاورزان اروپای نوسنگی و جوامع پوئبلو جنوب غربی ایالات متحده. حدود ۴ هزار تا ۸ هزار سال پیش، کشاورزان دوران نوسنگی در سراسر ترکیه امروزی تا اروپا گسترش پیدا کردند.

آن‌ها سپس بحران‌های دوره‌ای را پشت سر گذاشتند که در آن در پی درگیری‌ها و جنگ‌ها کاهش جمعیت و مکان‌های کشاورزی و دور شدن از کشاورزی غلات رخ داد.

جوامع پوئبلو کشاورزان ذرت بودند که بزرگ‌ترین ساختمان‌های غیرخاکی را در ایالات متحده و کانادا پیش از آسمان‌خراش‌های فلزی شیکاگو در دهه ۱۸۰۰ ساختند. این جوامع چندین چرخه رشد و رکورد را پشت سر گذاشتند و با تجربه حوادث بحرانی در حدود سال‌های ۷۰۰، ۸۹۰ و ۱۲۸۵ پس از میلاد به پایان رسیدند.

طی هرکدام از این رویدادها، جمعیت، ذرت و شهرسازی کاهش یافت درحالی که خشونت افزایش پیدا کرد. این چرخه‌ها به‌طور متوسط دو قرن طول می‌کشید و با الگوی وسیع‌تری که پژوهشگران پیدا کردند، مطابقت داشت. هم برای اولین کشاورزان اروپا و جوامع پوئبلو، جمعیت درست پیش از فروپاشی، آهسته‌تر از بحران‌هایی مانند خشکسالی بهبود می‌یافتند.

با گذشت زمان سرعت بهبود جوامع پوئبلو از بحران‌های اجتماعی مانند خشکسالی کندتر می‌شد.

مطالعه جدید محدودیت‌هایی دارد که باید درنظر گرفت. اول اینکه دولت‌ها به شکل‌های مختلفی به پایان می‌رسند. آن‌ها می‌توانند به‌سادگی تغییری در طبقه برتر حاکم باشند یا ممکن است فروپاشی اجتماعی رخ دهد که شامل نابودی دولت، نوشتار، ساختارهای تاریخی و کاهش جمعیت باشد.

حتی در میان جوامعی که دچار فروپاشی کامل می‌شدند، بسیاری از جوامع باقی می‌ماندند و رونق می‌گرفتند. این پایان لزوما چیز بدی نیست. بسیاری از دولت‌های پیشامدرن ظالم و غارتگر بودند. برای مثال، امپراطوری روم غربی در اواخر عمر خود سه‌چهارم مسیر به سمت حداکثر سطح نابرابری ثروت را که از نظر تئوری ممکن است، پیموده بود.

نکته‌ی دیگری که باید درباره تجزیه‌وتحلیل جدید درنظر داشت، این است که اعداد مطالعه جدید براساس تاریخ‌های آغاز و پایان مورد قبول در گزارش‌های تاریخی و باستان‌شناسی است. درمورد این تاریخ‌ها معمولا اختلاف‌نظر وجود دارد. به‌عنوان مثال، آیا امپراطوری روم شرقی در سال ۱۴۵۳ با سقوط پایتخت آن یعنی قسطنطنیه یا غارت قسطنطنیه و تقسیم قلمروهای آن توسط مبارزان صلیبی در سال ۱۲۰۴ یا از دست دادن گسترده قلمرو در طول قرن هفتم به پایان رسید؟

گرچه مطالعه جدید محدودیت‌هایی دارد، بزرگ‌ترین مطالعه‌ای است که تا به امروز درباره این موضوع انجام شده است و یافته‌ها در دو مجموعه داده بزرگ با هم یکسان بودند.

نابرابری، تخریب محیط زیست و رقابت نخبگان در فروپاشی دولت‌های گذشته نقش داشته است

گام‌ بعدی این است که بررسی شود چه عواملی موجب افزایش طول عمر جامعه می‌شود و چه عواملی به‌تدریج بر آسیب‌پذیری جوامع می‌افزایند. دولت‌ها ممکن است به دلایل مختلفی با گذشت زمان تاب‌آوری خود را از دست بدهند.

افزایش نابرابری، نهادهای بهره‌کش و درگیری بین صاحب منصبان می‌توانند در طول زمان اصطکاک اجتماعی را افزایش دهند. تخریب محیط زیست نیز می‌تواند اکوسیستم‌هایی را که سیاست‌ها بدان‌ها وابسته هستند، تضعیف کند. شاید خطر بیماری و درگیری با افزایش تراکم شهرها افزایش پیدا کند یا از دست دادن تاب‌آوری ممکن است به دلیل ترکیبی از علل مختلف باشد.

آیا دنیای مدرن ما پیر می‌شود؟

آیا الگوی‌های پیری در دولت‌های پیشامدرن می‌تواند در دنیای امروز نیز اهمیتی داشته باشد؟ پژوهشگران فکر می‌کنند این‌طور است، اما اینکه آیا سیستم جهانی امروزه همان الگوهایی را دنبال می‌کند که در مطالعه شناسایی شد، مشخص نیست. با‌این‌حال، در جهان امروز نابرابری، تخریب محیط زیست و رقابت نخبگان وجود دارد و همه این عوامل به‌عنوان پیشگام فروپاشی دولت‌های گذشته در تاریخ بشر مطرح شده‌اند.

پیش از فروپاشی دولت‌ها، نابرابری در جامعه افزایش می‌یابد.

در سطح جهان، یک درصد از ثروتمندترین افراد تقریبا نیمی از ثروت جهان را در اختیار دارند، درحالی‌که نیمه پایینی جمعیت حدود ۰٫۷۵ درصد ثروت را در اختیار دارند. تغییرات اقلیمی جهان امروز بی‌سابقه است و شدت آن بیشتر از رویدادهایی است که در گذشته موجب انقراض‌های جمعی شد.

۶ مورد از ۹ سیستم کلیدی زمین که جهان به آن‌ها متکی است، به مناطق پرخطر تبدیل شده‌اند. ازسوی دیگر، درگیری بین نخبگان اقتصادی به دو قطبی شدن و ایجاد بی‌اعتمادی در بسیاری از کشورها دامن زده است.

برخلاف دولت‌های گذشته، دنیای امروز تاحد زیادی به هم پیوسته و جهانی شده است؛ درحالی‌که شکننده‌شدن و به پایان رسیدن یک دولت معمولا برای جهان گسترده‌تر بی‌اهمیت است، بی‌ثباتی ابرقدرت‌هایی نظیر ایالات متحده می‌تواند باعت اثر دومینویی در آن‌سوی مرزهای این کشور شود.

هم دنیاگیری کووید ۱۹ و هم بحران مالی جهانی سال‌های ۲۰۰۷-۲۰۰۸ نشان داده‌اند که چگونه ارتباطات نزدیک می‌تواند موجب تقویت شوک‌ها در زمان بحران شود. نمونه‌هایی از این اتفاق را در بسیاری از سیستم‌های پیچیده دیگر می‌توان مشاهده کرد. اکوسیستم‌های صخره‌های مرجانی به هم پیوسته‌ی متراکم در خنثی کردن شوک‌های کوچک عملکرد خوبی دارند، اما ضربات بزرگ را معمولا تقویت می‌کنند.

اکثر دولت‌های امروزی به‌طور قابل‌توجهی با امپراطوری‌های گذشته متفاوت هستند. تولید صنعتی، توانایی‌های تکنولوژیکی عظیم و همچنین بوروکراسی‌های حرفه‌ای و نیروهای پلیس همگی احتمالا دولت‌های با ثبات‌تر و مقاوم‌تری ایجاد خواهند کرد.

با‌این‌حال، فناوری ما همچنین تهدیدها و منابع آسیب‌پذیری جدیدی مانند سلاح‌های هسته‌ای و گسترش سریع‌تر عوامل بیماری‌زا را به ارمغان آورده است. ما همچنین باید مراقب استقرار دولت‌های سرکش باشیم. تاب‌آوری و ماندگاری لزوما همه جا مثبت نیست. با این وجود، امیدواریم درک تاریخ گذشته بتواند به جلوگیری از اشتباهات پیشین ازجمله منابع احتمالی پیری جامعه کمک کند.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • نمایشگاه کتاب کارناوال شادی است
  • انسان‌تباران دنیسووا چه کسانی بودند؟ (+عکس)
  • اسلام هراسی پای شهردار مسلمان لندن را هم گرفت
  • آن چه علم به تازگی درباره قاعدگی زنان کشف کرده است
  • کشف شگفت انگیز سرنخ‌های ژنتیکی افسردگی
  • عوارض اختلال افسردگی مزمن چیست؟/ راهکارهای درمان را بشناسید
  • افزایش ۶ سال به طول عمر با این سبک زندگی
  • چرا تمدن‌ها با گذشت زمان شکننده‌تر می‌شوند؟ (+عکس)
  • این ۴ نکته عمرتان را ۶ سال افزایش می‌دهد
  • بیماری که با افسردگی مرتبط است